در گفتگو با مهر عنوان شد؛
آويني سنگ بناي يک بازسازي تئوريک را گذاشت
وجه متفکرانه آويني را نبايد فراموش کرد. مسائلي که او طرح کرده است هنوز از مسائل ما است. او مسايل جديدي را درحوزه تئوريک پيش روي مخاطبان قرار داد و سنگ بناي يک بازسازي تئوريک را گذاشت.
به گزارش خبرنگار مهر، سيد مرتضي آويني که پس از شهادت به سيد شهيدان اهل قلم معروف شد، علاوه بر فعاليت در زمينه سينما و فيلم مستند، آثار مکتوبي را هم در زمينههاي مختلف از خود به جا گذاشته است. در آستانه شهادت آويني، نظرات برخي انديشمندان را درباره ابعاد شخصيتي و وجوه انديشه اي آويني جويا شدهايم که در ادامه مي خوانيد؛ آويني؛ از پيشينه روشنفکري تا انقلاب اسلامي «شهريار زرشناس» در سخناني در خصوص شهيد آويني و روند شکلگيري انديشه او گفت: نيروهايي که ما به عنوان نيروهاي حزب اللهي يا بچه مسلمان ميشناسيم معمولاً از خانوادههاي مذهبي، سنتي و متدين هستند و پيشينه سنتي آنها چنين بافت و ساختاري را نشان ميدهد. شهيد آويني از اين قشر نبود و از يک پيشينه روشنفکري به اسلام انقلابي يا اسلام امام خميني رسيد و خودش اين فکر را انکار نميکرد. خانواده او خانواده مذهبي بود ولي خودش در فضاي روشنفکري بيشتر سير کرده بود. آويني قبل از انقلاب در اصليترين کانون هنر مدرن ايران يعني در دانشکده هنرهاي زيبا درس ميخواند و آدم مطرح و تأثيرگذاري در آنجا بود. بسياري از افراد روشنفکر دوستان او بودند و اين موضوع را پنهان نميکرد. عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با بيان اينکه «توفيق اين را داشتم که وقتي آويني در مجله سوره بود، ساعتهاي متمادي در اتاق سردبير با او حرف بزنم» تصريح کرد: آويني هرگز آدم پنهانکاري نبود و ميگفت افکار روشنفکري داشته و نيچه ميخوانده ولي امام خميني در او تحول ايجاد کردهاست. بنابراين آويني از متن تفکر آوانگارد و روشنفکري رسيده بود به انقلاب اسلامي و براي همين هم خطاب به روشنفکران ميگويد: «من از انتهاي يک راه طي شده ميآيم» يعني نيستانگاري آن دنيا را تجربه کرده بود و آن را رها کرده و بعد يک زندگي جديدي پيدا ميکند. زرشناس افزود: روشنفکري يک حجاب است که عالم آدمي را عوض و آدمي را محجوب ميکند، اينکه يک اتفاقي بيفتد و اين حجاب خرق شود، اين امر بعيدي نيست وعکس آن امر بعيدي است و از سالهاي ۵۷ به بعد اين اتفاق براي خيليها رخ داد و از سال ۵۶ تا ۵۷ جامعه ايراني بيش از همه تمايل ديني خود را ظاهر کرد، حال اينکه بعدها روندها چه شد اين اتفاق در خيليها رخ داد و آويني از آن به خورشيد تعبير ميکرد. آويني جان آمادهتري داشت بنابراين تصرف بيشتري کرد و خودش دقيقا ميگفت که امام خميني در من تصرف کرد و اين موضوع او را دگرگون کرد. اين محقق ادامه داد: در آن دوره بخشي از جامعه روشنفکري ايران هم به صورت خيلي کوتاه مدت با جمهوري اسلامي همراهي نشان دادند و بعد از آن فاصله گرفتند ولي به هر حال در اسفند ۵۷ کانون نويسندگي ايران به ديدار امام خميني آمدند همانها که بعدها به فحاشترين آدمها عليه انقلاب و اسلام بدل ميشوند که در آنجا معروف است که سيمين دانشور ميخواهد دست امام را ببوسد. جلال آل احمد هم درست است که از يک خانواده سنتي آمده بود ولي به حزب توده و دامان اگزيستانسياليستها رفت و بعد آمد در دامان امام خميني که بيعت کند و کتاب غربزدگياش را نوشت. شهيد آويني از حرکت انقلابي خود عدول نکرد شهريار زرشناس با تاکيد بر اينکه شهيد آويني تحول معرفتي و اعتقادي پيدا کرده بود، اظهار کرد: آويني از منظر روشنفکري نيامد با انقلاب همکاري کند بلکه اعتقاد او به کل عوض و يک آدم مذهبي شد با باورها و اعتقادات کاملاً متفاوت. دوم اينکه شما از ۵۷ به بعد از مرتضي يک گام و حرف نميبينيد که او از اين حرکت انقلابي خود عدول کرده باشد. يعني هر چه از مرتضي ميبينيد، همه در اين راستا است. افرادي همچون رضا براهني، باقرپرهام و غلامحسين ساعدي همه يک مقطعي با انقلاب همراهي کردند حتي ساعدي به ديدار امام رفت و علي ميرفطروس با انقلاب همراهي کرد اما تا ديدند انقلاب مواضع اسلامي دارد و روحانيت در آن هست، اينها دشمن شدند اما آويني اين موضع را نگرفت. حتي روشنفکران مذهبي همچون بازرگان راجع به انقلاب موضع گرفتند. ليبرالها، مارکسيستها و مدرنها و سکولارها از انقلاب فاصله گرفتند، اما کجا اين اتفاق را در مرتضي آويني ميبينيد؟ او تازه به متن انقلاب ميرود و خلاقيتهاي او شروع ميشوند. تازه شروع ميکند به روايت فتح نوشتن و خواندن و دايم جبهه رفتن واين امر، استمرار او در اين راه را نشان ميدهد که دليلي است بر اينکه انتخاب راهش احساسي نبودهاست. زرشناس تاکيد کرد: آنهايي که ميگويند مرتضي در اواخر عمرش روشنفکر بود به من بگويند کدام روشنفکر در آخرين تصميم خودش ميرود به فکه، آن هم با اين عبارت که من به جايي ميروم که ارواح شهدا را فرشتگان به آسمان ميبردند؟ عالم اين آدم چه نسبتي ميتواند با روشنفکري داشته باشد؟ ما شاهد حضور يک خطيم که هر کس در مسير خود تکامل پيدا ميکند تکامل در مسير يک چيز است و خط عوض کردن و مسير را تغيير دادن يک چيز ديگر است، آنچه که آويني در سال ۵۷ تا ۷۲ طي کرد را تکامل ميتوان گفت و بهخصوص اين موضوع در نثر او خيلي واضح است. نثر بعد ۶۸ ايشان نثر عجيب و تاثيرگذاري است و خودش به آن اعتصام ميگفت. آويني تکامل در مسيرش پيدا کرد اين مساله فقط در نثر نيست بلکه در روند و عمق فکري او هم ديده ميشود. وجه اصلي آويني شخصيت متفکر اوست وي با اشاره به نقش رسانهها در معرفي شهيد آويني افزود: مرتضايي که رسانهها بيشتر معرفي کردند به خصوص مرتضاي بعد از شهادت با او متفاوت بود چون رسانهها در آن زمان با آويني موضع و تقابل کامل با او داشتند. همچنين حوزه هم با او مقابله داشت و حوزه (هنري) ديگر مرتضي را نميخواست، مجله سوره هم نميخواست تا زماني که آقا از آويني تجليل کرد و اين تجليل آنها را شگفت زده و بهت زده کرد وگرنه اينها اصلا شيوه مرتضي را نميپسنديدند و اصلاً قبول نداشتند اين شيوه را اما چون اينها عمق نظري مرتضي را نميشناختند تا مدتها مرتضي آويني مستندساز روايت فتح بود اما بعد از تجليل آقا يک مرتبه آويني شناخته شد، به خصوص اينکه اولين شهيد برجسته بعد از سالهاي جنگ است و به تعبير«محمد رجبي» انگار که فضا را خالي کردند که مرتضي گل کند. ۶۸ به بعد نئوليبرالها ميخواستند فضاي شهادت را به فراموشي بسپارند که مرتضي آويني به عنوان يک بسيجي و هنرمند ظاهر و شهيد شد و چون آقا از ايشان تجليل کردند جماعتي تازه کشف کردند که يک انديشه اي وجود دارد و به نظر من اين انديشه است که دارد اين راه را مي برد. بعد از تجليل آقا، ديگر مساله مرتضي مستند ساز نبود بلکه مرتضي به عنوان يک متفکر ظاهر شد و عده زيادي به دنبال اين بودند که اين وجه تفکري را از مرتضي بگيرند در حاليکه اين وجه اصلي او است يعني او متفکر دوران گذار است يعني اصليترين مسايلي که ما امروز با آن درگيريم در نوشتههاي آويني هست و دقيقاً مرتضي از موضع يک متفکر ظاهر شدهاست. زرشناس با تاکيد بر اينکه مرتضي آويني متفکر، خيلي مهمتر از آويني مستندساز است، ادامه داد: اکنون نياز تفکري داريم و وجه متفکرانه او را نبايد فراموش کرد. او انديشمندي است که با مسايلي مواجه شده که اين مسايل هنوز از مسايل ما است و او متفکر دوران انقلاب اسلامي است. آويني سنگ بناي يک بازسازي تئوريک را گذاشت سيد مهدي ناظمي قره باغ، دانش آموخته فلسفه درباره شهيد آويني و تاثيرات او در حوزه انديشه به خبرنگار مهر گفت: شهيد آويني موفق شد، خلايي که بعد از انقلاب اسلامي در وجه تئوريک به آن دچار شديم را پر کند و مسايل جديدي را درحوزه تئوريک پيش روي مخاطبان قرار دهد. امروزه صاحبنظران ممکن است در بسياري جاها با شهيد آويني اختلاف نظر داشته باشند که ايرادي هم ندارد ولي پاسخي که هريک از ما به اين مسايل داريم مسأله بعدي است و مساله اصلي و مهم تر سوالاتي است که براي ما در فواصل سالهاي ۶۸ تا ۷۲ مطرح شد و متوجه شديم که بايد پيرو سوالهاي ديگري باشيم و اين جهان با آنچه که در ذهن ماست، خيلي متفاوت است و شهيد آويني سنگ بناي يک بازسازي تئوريک در انقلاب اسلامي را گذاشت. البته هنوز به سرانجام نرسيده ولي سنگ بناي آن گذاشته شده و فهميديم که بايد اين مسير را طي کنيم. حتي کساني که دوباره به انديشمندان قبل از شهيد آويني برگشتند هم در مورد شهيد آويني مسايل او را بررسي ميکنند و براي پاسخ ها ممکن است به او رجوع نکنند. شهيد آويني ما را با اين سئوال مواجه کرد که جايگاه ما در انقلاب اسلامي چيست و چه کار بايد بکنيم، حال در پاسخ ها ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد که ايرادي هم ندارد چون بحث نظري محل اختلاف نظر است و ممکن در اين زمينه نظرها متفاوت باشد. اين دانشآموخته فلسفه در ادامه افزود: از کارهاي ديگر آويني اين بود که بحثها را از حالت درون گفتماني خارج کرد و سوالاتي را به ويژه در اواخر عمر خود مطرح کرد که به اين سوالات همه مي توانند بپردازند يعني نيروهاي انقلابي و نيروهاي مذهبي مي توانند اين بحثها را به راحتي به ديالوگ بگذرانند و ما با ادبيات شهيد آويني به اين امکان ديالوگ رسيديم. آويني نگاه مستقلي را در سينما طرحريزي کرد ناظمي افزود: در بعد هنري و سينمايي مساله آويني فراتر ميرود و کار او ديگر فقط طرح پرسش نيست بلکه يک نگاه سينمايي را توانست در اين راه ابداع کند و با تفکر و تعمق در سينما و ديالوگهايي که با سينماگران وقت سينما داشت، موفق شد يک نگاه مستقلي را در سينما طرحريزي کند که سينما را امري فراتر از فرم به معناي مصطلح کلمه در فرماليسم و محتوا ميفهمد و سعي ميکند ارتباط فرم و محتوا را به شکلي ببيند که حقيقت سينما آشکار شود و اين حقيقت را با لايههاي عميقتر وجودي انسان برقرار ميکند. عنوان اين کار شهيد آويني را ميتوان حکمت سينما هم ناميد. اين يکي از بوميترين کارها و توليداتي است که ما در حيطه نظري داشتيم. در اين حيطه فقط پرسشگري يعني ايجاد پرسشهاي صرف نبوده بلکه در حد توليد نظر هستيم علي رغم اينکه اين مسايل بعدها مورد بازخواني قرار نگرفت و ميتوان آنها را بازخواني و در حد جهاني بازگو کرد. در سينما شهيد آويني نظر مستقلي داشته است و هنوز اين نوع نگاه بسيار جاي کار دارد. سيد مهدي ناظمي قره باغ درباره تأثيرگذارترين آثار مکتوب شهيد آويني گفت: بيشتر کتاب «توسعه مباني و تمدن غرب آويني» و برخي از مجلدات کتاب «آيينه جادو» خوانده شده ولي قويترين اثر ايشان کتاب «فردايي ديگر» و جلد سوم «آيينه جادو» است.