سرگذشت ارواح در برزخ (13)
سرگذشت ارواح در برزخ (13)
هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه و فريادهايي به گوشم رسيد.
نوشتار حاضر نوعي برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمي در جهان آخرت است که با سرمايهگيري از آيات و روايات به تصوير ذهني درآمدهاند و اميد آن است که منشأ تنبه و بيداري قرار گيرد. کتاب «سرگذشت ارواح در برزخ» نوشته «اصغر بهمني» پس از مطالعه و تأييد توسط عالم گرانقدر «آيت الله جعفر سبحاني» وارد بازار کتاب و مورد استقبال قرار گرفت.
التماس کنندگان
هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه و فريادهايي به گوشم رسيد. وقتي دقت کردم صداي چند نفري را شنيدم که التماس کنان از ما ميخواستند که نور ايمان را به طرف آنها هم بگيريم تا در پرتو نور ما حرکت کنند. (سوره حديد/ آيه13) نيک همانطور که جلو ميرفت مرا صدا زد و گفت: گوش به حرفشان نده، اينها باقي مانده منافقين و کافران هستند که تا اينجا پيش آمدهاند اما دريغ از يک نور ضعيف که بتوانند در پرتو آن حرکت کنند و سرانجام نيز در يکي از همين چاههاي وحشتناک غار سقوط خواهند کرد. چون با اصرار آنها روبرو شديم نيک ايستاد و خطاب به آنها گفت: اگر محتاج نور ايمانيد برگرديد به دنيا و از آنجا بياوريد. يکي از آن ميان رو به من کرد و گفت: هان اي بنده خدا! مگر ما با هم در يک دين نبوديم، مگر ما و شما روزه نميگرفتيم و نماز نميخوانديم؟ چرا حالا ما را به بازگشتن به آن سراي جواب ميدهيد که ميداني امکانش نيست؟! در حالي که از خشم دندانهايم را به هم مي ساييدم، پاسخ دادم: بله با ما بوديد اما براي ريشه کن کردن دين ما و نه ياري آن، همواره براي ضربه زدن به دين و آيين اسلام در کمين نشسته بوديد و اکنون دريافتيد که از فريب خوردگان بودهايد. (سوره حديد/ آيه14)
نزاع مجرمان
حرفهايم که تمام شد خودم را به نيک نزديک کردم و گفتم: زود برويم تا دوباره وبال گردنمان نشدهاند. نيک گفت: اگر تمايل داري مشاجره و نزاعشان را با يکديگر بشنوي، پس خوب دقت کن وقتي گوش سپردم صداي آنها را در دل تاريکي شنيدم که چند تن از آنها خطاب به گروهي ديگر ميگفتند: اگر شما نبوديد ما مؤمن ميشديم و حالا از نور و روشنايي ايمان برخوردار بوديم. آنها هم در جواب گفتند: مگر ما راه را براي شما بستيم؟ (سوره حديد/ آيه14) ميخواستيد ايمان بياوريد.
پس از لحظهاي سکوت يکي از آنها خشمگينانه فرياد کشيد اصلاً همهاش تقصير فلاني يود همه اين بدبختيهاي ما از آنجا شروع شد که به سخن اين شخص گوش فرا داديم و اطاعت او کرديم.
خسته شدم، با اينکه مدتهاست در اين غار راه ميپيمايم، ولي هنوز در ابتداي راهم. گفتم: اينها به سبب ضعف ايمان توست! او نيز حرفم را تاييد کرد و در حاليکه همچنان آهسته ره ميپيمود، آهي از سينه برکشيد و گفت: افسوس... افسوس... افسوس
آن شخص نيز پاسخ داد: ميخواستيد از من پيروي کورکورانه نکنيد. صداي فرياد ديگر از ميان برخاست که: اکنون در عوض آن اطاعت و پيروي که از تو در دنيا کرديم بيا و ما را از گرفتاري نجات بده.
ناگهان صداي رهبرشان بلند شد که ميگفت: مگر نميبينيد من هم مثل شما گرفتارم؟ چگونه توان آن را دارم که شما را نجات دهم؟ (سوره غافر/ آيه 48) وقتي حرف رهبرشان به اينجا رسيد، پيروانش مأيوسانه لب به نفرين گشودند و گفتند: خدايا ما گناهي نداريم زيرا در دنيا او ما را رهبر و راهنما بود، پس عذابش را دوچندان کن. (سوره احزاب/ آيه 67و68)
هنوز مشاجره مجرمان به پايان نرسيده بود که نيک مرا به خود آورد و گفت: حرکت کن، دعوايشان پاياني ندارد. آنها در جهنم نيز هميشه با يکديگر نزاع خواهند داشت. پس از برداشتن چند قدم ناگهان صداي دلخراشي به گوش رسيد، علت را از نيک جويا شدم، گفت: صداي يکي از مجرمان بود که سرانجام در يکي از چاههاي عميق سقوط کرد.
از اينکه چنين عذابهايي به من نميرسيد خوشحال بودم و همين مايه اطمينان بيشتر من به ادامه راه ميشد.
سرعت عبور
مقداري که جلوتر رفتيم چندين نور ضعيف و متوسط توجه مرا به خوب جلب کرد. حدس زدم گروهي همانند ما در پرتو نور ايمانشان در حرکتند. چيزي نگذشت که به شخصي رسيديم که در پرتو نوري از نورهاي ضعيف، آهسته، قدم برمي داشت. سلام کردم و جوياي حال او شدم. گفت: خسته شدم، با اينکه مدتهاست در اين غار راه ميپيمايم، ولي هنوز در ابتداي راهم. گفتم: اينها به سبب ضعف ايمان توست! او نيز حرفم را تاييد کرد و در حاليکه همچنان آهسته ره ميپيمود، آهي از سينه برکشيد و گفت: افسوس... افسوس... افسوس. هنوز چند قدم از آن شخص دور نشده بوديم که فريادش بلند شد، خواستم برگردم اما نيک بلافاصله گفت: عجله کرد و چون نور ايمانش بسيار ضعيف بود در يکي از چالهها فرو غلطيد.

گفتم: آخر چه ميشود؟ نيک ايستاد و گفت: هيچ نيکش او را نجات خواهد داد اما بسيار دير به مقصد خواهد رسيد. وقتي حرف نيک به اينجا رسيد در يک لحظه چنان نوري بدرخشيد که چشمانمان را به خود خيره کرد. وقتي آن نور تابنده ناپديد شد با تعجب بسيار از نيک پرسيدم: چه بود؟ چه اتفاقي افتاد؟ نيک آهي کشيد و گفت: يکي از علماي دين بود که در پرتو نور ايمانش با سرعت زياد اين مسير تاريک را پيمود. من نيز از حسرت آهي برکشيدم و گفتم: خوشا به حال او، عجب نور و سرعتي داشت. در دلم غمي غريب ريشه دوانيد و سر بر زانوي غم گذاشتم و شرمگينانه گفتم: از اينکه حاصل آن همه تلاش ساليان عمرم چنين نوري است افسوس ميخورم. (ميزان الحکمة/ ج2ص105 و ج10ص132 - الميزان ج20)
از درون خويش فرياد برکشيدم: خدايا اي آگاه به احوال زندگان و مردگان، مرا درياب و نورم را قوي ترگردان (سوره تحريم/ آيه8) تا از اين مسير دشوار بسي آسانتر عبور کنم.
مدتي در اين حال گريستم تا اينکه احساس کردم غار روشنتر شده است، وقتي سر از زانو برداشتم نيک را نوراني تو از قبل ديدم. از جا برخاستم و با تعجب به طرفش رفتم و پرسيدم: چقدر نوراني شدي؟ گفت: خداوند از منبع رحمت رحماني خويش مقداري نور ايمان نه تو افزود که بي شک اجابت دعاهاي دنيايي توست (کنزالعمال/ خ3129) که بارها رحمت الهي را براي سفر آخرت درخواست کرده بودي. آنگاه ادامه داد، براي عبور از اين برهوت پر خطر، هيچ کس نميتواند تنها به عمل نيک خود اتکا کند، چرا که در کنار عمل، رحمت خدا هم لازم است که شامل حالش گردد. (ميزان الحکمة/ ج7)
با آن که خسته بودم اما به عشق وادي السلام سر از پا نميشناختم به نيک گفتم: چقدر گذرگاه اين غار طولاني است؟! نيک همانطور که با سرعت گام برمي داشت جواب داد: اگر در مقابل گردباد شهوات مقاومت ميکردي مسير کوتاهتري نسيبت ميشد
بسيار مسرور شدم و خداوند را به خاطر لطف و رحمت بي پايانش سپاس گفتم.
حالا با سرعت و اطمينان بيشتري در حرکت بودم عدهاي را پشت سر گذاشتم چند نفر هم از گرد راه رسيده و از ما سبقت گرفتند.
با آن که خسته بودم اما به عشق وادي السلام سر از پا نميشناختم به نيک گفتم: چقدر گذرگاه اين غار طولاني است؟! نيک همانطور که با سرعت گام برمي داشت جواب داد: اگر در مقابل گردباد شهوات مقاومت ميکردي مسير کوتاهتري نسيبت ميشد. اکنون نيز چندان مهم نيست، اندکي تحمل کن، چندي نميگذرد که اين مسير نيز به پايان ميرسد.
ادامه دارد...
پي نوشت:
* «بسمه تعالي، آشنا کردن جوانان با مباني ديني راههاي گوناگوني دارد و يکي از آنها ريختن حقايق عالي در قالب داستان است. کتاب حاضر بنام داستان برزخ نوشته آقاي اصغر بهمني مورد مطالعه اينجانب و برخي از اساتيد حوزه علميه قم قرار گرفت. اين کتاب به شيوه زيبا تنظيم يافته و خواندن آن مفيد و سودمند است.» جعفر سبحاني/ 8/8/76
بخش قرآن تبيان
منبع:
کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمني
شماره هاي گذشته: